منتظر مهدی

  • خانه 
  • یا مهدی 

تلنگر

17 مهر 1396 توسط سيده زهرا رستميان

 نظر دهید »

تلنگر

17 مهر 1396 توسط سيده زهرا رستميان

 نظر دهید »

بزرگان

17 مهر 1396 توسط سيده زهرا رستميان

​☘️ حتما بخوانید ، عالیه ☘️
از علامه جعفری می‌پرسند چه شد که به این کمالات رسیدید؟! 

ایشان در جواب، خاطره‌ای از دوران طلبگی تعریف و اظهار می‌کنند که هرچه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده است.
«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم در جشن‌ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س). اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و شربتی می‌خوردیم. آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم. 

آقایی بود به نام آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که معدن ذوق بود. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» (زیباترین دختر روزگار). گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می‌کنم. اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید (از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگی کنید با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی(ع) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

سوال خیلی حساب شده بود. یک طرف، دختر حلال بود و طرف دیگر، زیارت امام علی(ع) که عمل مستحبی بود. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جانماز آب نکشید، عجله نکنید.

اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سیدمحمد! ما یک چیزی بگوییم نری به مادرت بگویی‌ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم. آقا فرمودند دیگه! نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی(ع) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی، من یمت یرنی» (ای حارث حمدانی، هر کی بمیرد مرا ملاقات می‌کند) پس ما ان‌شاءالله در موقعش جمال علی(ع) را ملاقات می‌کنیم! بازهم همه زدند زیرخنده. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد درصد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی. گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار)

نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی‌توانم نگاه کنم، بدون اینکه نگاه کنم کاغذ را رد کردم به نفر بعدی و گفتم: من یک لحظه دیدار علی(ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم. و از آنجا برخاستم و بیرون رفتم.

یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. وارد حجره‌ام شدم، حالت غیرعادی، دیگر نفهمیدم، یک‌بار به حالتی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی(ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟

گفت: این آقا خود علی(ع) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم. رنگم پریده بود. نمی‌دانم شاید مرحوم شمس‌آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. 

خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل (مدیر) را که خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. 

این از خاطرات بزرگ زندگی من است.»

 نظر دهید »

شهدا

17 مهر 1396 توسط سيده زهرا رستميان

​?سالروز شهادت شهید جستجوگر نور  مجید پازوکی?

?شیفته سادگی و صفایش بودم?

فکر کنم تابستان  سال 80 بود.شبی برای کشیک شبانه حدود ساعت 2بود که درسنگر روی خاکریز دور مقر تفحص لشگر در فکه مشغول خواندن نوحه و زمزمه ی سرودی بودم…

متوجه شدم شخصی برای وضو گرفتن کنارتانکر آب رفت…

دقت کردم دیدم آقامجید پازوکی جانشین مقر است…

خوشحال شدم..میدانستم قطعا به کنارم می آید…شیفته ی سادگی وصفایش بودم… عاشق خاطراتش… تیکه کلامهای ‘’آجری'’یش…

آمد باهمان لقبی که به من داده بود گفت:چطوری'’ مارگیر'’… درچه حالی زهیر.. خوش میگذره؟!…

یادش بخیر…صدایش درگوشم عمق وجودم را نوازش میدهد…

خلاصه آمدو باهم شروع به درد ودل کردیم…همیشه آرزوی شهادت را باحسرت بیان میکرد… من هم لذت شنیدن خاطراتش را عاشقانه باهیج چیز عوض نمیکردم…آنشب از خوابی برایم گفت که هرگز از یادم کم رنگ نشد و سرلوحه ی مشقهای زندگی ام بوده وهست…

صحبت از شهادت و تکلیف جستجوگران شهدا درفکه بود واینکه این یک وظیفه است…آقامجید گفت: زهیر ، یادت هست امام خمینی.ره.فرمودند ‘'’ما مکلف به انجام تکلیف هستیم ،،،؟”’

گفتم:بله خوندم و میدونم…

بعد گفت:شبی امام خمینی.ره. را خواب دیدم…!آقا درخواب فرمودند:

‘’ما تنها با آنهایی کار داریم که رهروی عشقند… نه تکلیف…!!!'’

بله… سردار باصفای تفحص، هم عاشقانه به تکلیف خود عمل کرد و هم  رهروی عشق بود و به آرزویش رسید… 

بعد از آن فهمیدم که واقعا او چه دیده و امام.ره.درخواب بوسیله ی ایشان چه گنج عظیمی به من دادند…

 …خیلی ها در جنگ به تکلیف خود عاشقانه عمل کردند و تا آخرهم مشق جنگ کردند،! و ماجورند

 نظر دهید »

شهدا

17 مهر 1396 توسط سيده زهرا رستميان

​✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
جزو واجبات طب اسلامی و بهداشت اسلامی ، بسم الله گفتن قبل از غذاست .
اگر بگوییم بسم الله بهترین آیه در قرآن است گزاف نگفته ایم زیرا حضرت امیر علیه السلام میفرماید من نقطه ی زیر با هستم .
در صورت گفتن بسم الله اول غذا ، نباید انسان حرف بزند اگر انسان وسط غذا حرف بزند مجددا باید بسم الله بگوید و اگر نگوید ایمن نیست که غذا به او آسیب بزند .
و اگر غذا چند رنگ باشد برای هر رنگ غذا یک بسم الله نیاز است و گر نه غذا به انسان آسیب میزند و معده مشکل پیدا میکند .
و اگر انسان فراموش کرد بسم الله بگوید خوب است هر وقت یادش آمده بگوید: بسم الله علی اوله واخره .
و کاملترینش کاری که حضرت امیر علیه السلام انجام میداد و آن بسم الله گفتن برای هر لقمه است .
خاصیت بسم الله این است که شیطان میکروب و ویروس را دور میکند و ملائکه را جلب میکند تا برای خورنده ی غذا دعا کنند .
و کاملترین بسم الله این است که انسان بگوید : ” بسم الله خیر الاسماء بسم الله ملء الارض والسماء الرحمن الرحيم الذي لا يضر مع اسمه شيء ولا داء . “
? عزیزانم بسم الله گفتن را فراموش نکنید . 

   

و کاری کنید که در روز قیامت کسی باشید که بیشترین بسم الله را در مدت عمر گفته باشید .

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 214
  • 215
  • 216
  • ...
  • 217
  • ...
  • 218
  • 219
  • 220
  • ...
  • 221
  • ...
  • 222
  • 223
  • 224
  • ...
  • 229
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

منتظر مهدی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس