منتظر مهدی

  • خانه 
  • یا مهدی 

تفکر

04 آبان 1396 توسط سيده زهرا رستميان

​#فکر_کردن_درد_دارد 

?اسلامِ بی بخار
یک تصور عمومی وجود دارد که چون #سیاست یعنی دروغ و تزویر… پس #دین را نباید با سیاست آلوده کرد!
این دلسوزی عوامانه برای #دین در ۱۴۰۰ سال پیش فاطمه(س) را پشت در، علی(ع) را در مسجد و حسین(ع) را در گودال #ذبح کرد.
مسلمانی که #سیاست نداند؛ بهترین سواری دهنده برای #معاویه و بنی امیه خواهد شد.
✅وقتی معاویه #سیاست_باز برای #یزید بیعت جمع میکرد؛ به مردم عوام میگفت: این #تقدیر و مشیت الهی است که یزید بر شما حکومت کند و در برابر تقدیر الهی باید تسلیم بود!
امام خمینی(ره): والله اسلام همه اش سیاست است.

 نظر دهید »

هدف بلند

04 آبان 1396 توسط سيده زهرا رستميان

​#سختی_کار_فرهنگی
?آب دهان بر روی پیامبر
در فضای #دین_فروشی حقیقتا #کار_فرهنگی با سختی همراه است.
✅ اما وقتی #آب_دهان نثار پیامبر خدا میکنند و همچنان ایشان 

 از هدف بلند خود دست نمیکشند، پس نباید براحتی کنار کشید.
?عقبه بن ابی‌معیط، #دوستی به نام ابی بن خلف داشت.

بن خلف از او خواست که به #دیدار پیامبر نرود و به #قرآن خواندن حضرت گوش ندهد و اگر این کار را انجام داد از او راضی نخواهد بود.
ابی‌معیط نزد پیامبر رفت، وقتی خبر به دوستش رسید، با ناراحتی از او خواست تا برای جبران پیش #پیامبر برود و بر صورت پیامبر رحمت #آب_دهان بریزد.
در پی این #توهین آیه‌27 سوره فرقان نازل شد.
#صبر_پیامبر

#کار_فرهنگی
?جامع البیان، ج 19، ص 6

 نظر دهید »

داستان

04 آبان 1396 توسط سيده زهرا رستميان

​#داستان

درویشی بود که در کوچه و محله راه می‌رفت و می‌خواند:

“هرچه کنی به خود کنی 

گر همه نیک و بد کنی" 
اتفاقاً زنی این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه می‌گوید وقتی شعرش را شنید گفت: “من پدر این درویش را در می‌آورم. که هر روز مزاحم آسایش ما میشود ." 
زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه‌اش و به همسایه‌ها گفت: “من به این درویش ثابت می‌کنم که هرچه کنی به خود نمی‌کنی". 

کمی دورتر پسری که در کوچه بازی میکرد نزد درویش آمد و گفت: “من از راه دور آمده‌ام و گرسنه‌ام" 

درویش هم همان از فتیر شیرین را به او داد و گفت: “زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور فرزندم !" 

پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: “درویش! این چی بود که سوختم؟" 

درویش فوری رفت و زن را خبر کرد. زن دوان‌دوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور که توی سرش می‌زد و شیون می‌کرد، گفت: پسرم را با فتیر زهر آلودم مسموم کردم .

“حقا که تو راست گفتی :هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی.” .
آنچه را که امروز به اختیار میکاریم ، فردا به اجبار درو میکنیم …
@joorvajoora_story

 نظر دهید »

آزاد

04 آبان 1396 توسط سيده زهرا رستميان

​? #پندانه
? معلم سر كلاس به يكي از شاگردان

گفت درس چوپان دروغگو را بخوان.
?بچه زد زير گريه و گفت : نمی توانم آقا معلم!

معلم پرسيد: چرا؟

بچه پاسخ داد: آقا! پدرم اين صفحه را از كتابم پاره كرده.
?معلم بر آشفت و جويا شد: به چه دليل؟

پسره با لحنی لرزان گفت : آقا معلم!

پدرم چوپان است. از خواندن اين درس سخت خشمگين شد و رو به من گفت:

من و پدرم و پدر بزرگم و بسياری از پيامبران چوپان بوديم و هيچ پيامبری دروغگو نبوده است.
?اما يك نفر در ده ما پيدا شد و گفت به من رای بدهيد تا برای شما مدرسه بسازم، خانه بهداشت درست كنم ، به روستا جاده كشی كنم و برای فرزندانتان شغل ايجاد كنم.
?ما هم باور كرديم و به او رای داديم و آقا شد نماينده #مجلس و به هيچ یک از حرف هايش هم عمل نكرد و جواب سلاممان را هم نمی دهد.
?به معلمت بگو اين صفحه را پاره كردم تا

به جاي چوپان درغگو درس جديد:
?” نماينده دروغگو “ 

 نظر دهید »

سلامت

04 آبان 1396 توسط سيده زهرا رستميان

​?کسي که در “روز” مراقبه نمی‌کند و “شب” هم وقتش را تلف می‌کند، کی می‌خواهد از نجوای “سحر” مُتَنعّم باشد؟!

?فرصت‌ها منتظر من و شما نمی‌مانند که هر وقت آماده شديم، شروع بشوند! 

?عاشورا منتظر ما نمی‌ماند که برويم قرض‌هايمان را بدهيم، نماز و روزه‌های قضای خود را به جا آوريم و با زن و بچه‌مان سير ديدار کنيم و بعد بياييم!
«انسان بايد در “روز” چشم و زبانش را کنترل کند و براي اين که “سحر” بيدار شود، باید مقدمه‌چيني کند. اين يعني همان “سارعوا". 

? انسان اگر فرصت‌ها را از دست داد، “روز"، مراقبه نکرد و شب هم وقتش را تلف کرد، پيداست که “سحر” بلند نخواهد شد. کودکي که صبح تا شب در کوچه بازي مي‌کند پيداست شب که پدرش به خانه می‌آيد خواب است و نمی‌تواند از او بهره‌مند شود. کسي که مواظب خوراک، کلام و چشم خود نيست کی می‌خواهد از نجواي سحر متنعم باشد؟!

? “سارعوا” يعني فرصت‌ها را از دست ندهيد. فرصت‌ها مي‌آيند و منتظر نمي‌مانند. سحر و برکات ماه رمضان و شب قدر وقت محدودي دارند، منتظر من و شما نمي‌مانند که هر وقت آماده شديم، شروع شوند! 

پس بايد از قبل، لباس آماده کني، شستشو کني و خودت را براي مهماني مهيا کني. مسارعه يعني فرصت را از دست ندادن و مترصّد فرصت‌ها بودن. ديده‌ايد گاهي که شيطان کنار آدم مي‌آيد، تا مي‌خواهيد بجنبيد وضو بگيريد و به نماز جماعت برسيد، نماز تمام شده است.

? “سارعوا” يعني اول اذان در مسجد باش. کسي که وقتي اذان تمام مي‌شود تازه مي‌خواهد وضو بگيرد پيداست که به نماز جماعت نمي‌رسد. اين که اين قدر مي‌گويند صف اول نماز جماعت ثواب دارد، يعني اول از همه به مسجد برو و آخر همه از مسجد بيرون بيا… .

? ["سارعوا” یعنی] عاشورا منتظر ما نمي‌ماند تا برويم قرض‌هايمان را بدهيم، نماز و روزه‌هاي قضای خود را به جا آوريم و با زن و بچه‌مان سير ديدار کنيم و بعد بياييم…»
?استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۲

?@ostadmirbaqeri

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 132
  • 133
  • 134
  • ...
  • 135
  • ...
  • 136
  • 137
  • 138
  • ...
  • 139
  • ...
  • 140
  • 141
  • 142
  • ...
  • 229
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

منتظر مهدی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس